۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۴

شرابِ تلخ هنی تر ز انگبین باشد
به خاصه کز کفِ سروِ سمن سرین باشد

نه در بهشت شراب است و شاهدست اینک
شراب و شاهد ازین خوب تر همین باشد

حریفِ مجلسِ ما بین به نقد و نسیه مگو
که در بهشت تماشایِ حورِ عین باشد

مدار چشمِ ریاضت ز ما برایِ بهشت
مگر برای بهشتی که در زمین باشد

بهشتِ مکتسبی گو خدا بدان کس ده
که شکر و منّتِ او را به جان رهین باشد

مرا بس است که حالی علی المراد به نقد
شرابکی مُعَد و یارکی قرین باشد

به صدق گفتم و دانم حسود خواهد گفت
که مذهبِ حکما بر خلافِ دین باشد

ولی مرا چه غم است از عدو که بد گوید
بگوی گو روشِ عاشقان چنین باشد

صراطِ عشق سپردن به پایِ اعما نیست
کسی نگفت که کژ دیده راست بین باشد

درین مقام نگنجد قدم گران جان را
وگر مثل به محل هم چو انگبین باشد

طریقِ عشق نشاید به چشمِ شک بردن
مگر کسی چو نزاری علی الیقین باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.