۴۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۴

به لطف تو نبود گر بسی نکو باشد
کسی نگفت که ترک فرشته خو باشد

عجایب از تو فرو مانده ام که تا شخصی
بود که اینهمه اخلاق خوش درو باشد

شمایل تو بیا گو ببین ملامت گر
اگر چو من نشود حق به دست او باشد

مرا به سنگ ملامت نمی زنند که دل
نه دل بوَد ، پس اگر بشکند سبو باشد

به چاه گویِ زنخدانت ار نگاه کنند
هزار دلشده سرگشته همچو گو باشد

اگر به دوش براندازی و نپوشانی
جهان ز نافه زلف تو مشک بو باشد

نصیب من ز تو اندیشه ای تمام بود
مرا چه زهره و یارای گفتگو باشد

نزاریا تو خود انصاف خود بده تا حیف
بود که چون تو کسی را نظر برو باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.