هوش مصنوعی: این غزل عاشقانه از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق عشق بر عاشقان می‌پردازد. شاعر از نادیده گرفته شدن معشوق توسط دیگران و ارزش والای عشق واقعی سخن می‌گوید. همچنین، تضاد بین عقل و عشق و رمز و رازهای طایفهٔ عشق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشاره‌های شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۳۹

هزار بار از آن بهتری که می گفتند
خنک وجود کسانی که با غمت جفتند

نه آدمی که دوابند راستی آنها
که این جمال بدیدند و در نیاشفتند

به جای دیده ی ما بوده ای که نادیده
زمین به یاد تو یاران به دیده می رفتند

تو بر حریر بیاسوده فارغی ز آن ها
که با خیال تو تا روز بر زمین رفتند

نه مفلسند کسانی اگر چه بی درمند
که گنج مهر تو در کنج سینه بنهفتند

عجیب داشتمی پیش از این که عقلم بود
ز عاشقان که نصیحت نمی پذیرفتند

هنوز در حرم عشق پای ننهادم
که شهر بند وجودم ز عقل بگرفتند

میان طایفه ی عشق رمزها باشد
که عاقلان به سر وقت آن نمی افتند

نزاریا غزلی باز گوی کین همه گل
برای بلبل توحید عشق بشکفتند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.