هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از یاران قدیمی خود که عهد دوستی را شکستند و وفاداری نکردند، ابراز تأسف میکند. او به حقهای نادیده گرفته شده مانند حق حرمت، عزت، نان و نمک اشاره میکند و احساس میکند که همه چیز ناحق بوده است. شاعر بیان میکند که وفاداری در اصل وجود نداشته و تنها تصویری گذرا بوده است. او همچنین به تغییر رفتار دوستانش در زمانهای سخت اشاره میکند و امیدهای بربادرفته را یادآور میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند خیانت و ناامیدی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است تأثیر منفی بر روحیه آنها بگذارد.
شمارهٔ ۵۳۸
یاد یارانی که با ما عهد یاری داشتند
برشکستند از وفاداری و باد انگاشتند
حق حرمت حق عزت حق نان حق نمک
جمله ناحق بود پنداری همه بگذاشتند
خود وفا در اصل گویی بود معدوم الوجود
بر صحیفه چرخ این صورت مگر بگذاشتند
تا مرا سرسبز می دیدند در بستان جاه
چون کدو در دوستی گردن همی افراشتند
تا خزان طالعم شد از نحوست برگ ریز
روی همچون باد شبگیری ز من برگاشتند
کی بود در استحالت استقامت لاجرم
پس محقق شد که مبطل را محق پنداشتند
دانه امیدشان در خوید و خرمن بر نداد
زان که با ما تخم عهد بی وفایی کاشتند
از سر حسرت نزاری همچنین می گوی باز
یاد یارانی که که با ما عهد یاری داشتند
برشکستند از وفاداری و باد انگاشتند
حق حرمت حق عزت حق نان حق نمک
جمله ناحق بود پنداری همه بگذاشتند
خود وفا در اصل گویی بود معدوم الوجود
بر صحیفه چرخ این صورت مگر بگذاشتند
تا مرا سرسبز می دیدند در بستان جاه
چون کدو در دوستی گردن همی افراشتند
تا خزان طالعم شد از نحوست برگ ریز
روی همچون باد شبگیری ز من برگاشتند
کی بود در استحالت استقامت لاجرم
پس محقق شد که مبطل را محق پنداشتند
دانه امیدشان در خوید و خرمن بر نداد
زان که با ما تخم عهد بی وفایی کاشتند
از سر حسرت نزاری همچنین می گوی باز
یاد یارانی که که با ما عهد یاری داشتند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.