هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر ناتوانی و درماندگی شاعر در برابر تقدیر و عشق است. او از ناکامیها و نامرادیهای خود میگوید و اینکه تلاشهایش به نتیجه نمیرسد. شاعر به صبر و عاجزی روی میآورد، اما حتی این راهها نیز گشایشی برایش ایجاد نمیکند. در نهایت، او به پذیرش شرایط و سازگاری با نامرادیها دعوت میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند ناامیدی، تقدیر و عشق است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۶۸
ای دل به اختیار تو کاری نمی رود
کاری به اختیار تو باری نمی رود
می بایدم که با تو قراری رود به صبر
با صبر هیچگونه قراری نمی رود
پر شد کنار تا به میانم ز آب سر
خود در میان حدیث کناری نمی رود
گفتم در این میانه مگر با کنار دوست
کاری رود نمی رود آری نمی رود
گفتم ز حال خویش کنم عرضه شمه ای
بختم نکرد یاری و یاری نمی رود
در هیچ گوشه نیست که بر سدره نیاز
از سوز سینه ناله زاری نمی رود
گر صد هزار جان برود در مصاف عشق
بر خون کس حساب و شماری نمی رود
گفتم نزاریا نروی در محیط عشق
رفتی و زورقت به کناری نمی رود
خو کن به نامرادی و تن زن به عاجزی
اکنون که بر مراد تو کاری نمی رود
کاری به اختیار تو باری نمی رود
می بایدم که با تو قراری رود به صبر
با صبر هیچگونه قراری نمی رود
پر شد کنار تا به میانم ز آب سر
خود در میان حدیث کناری نمی رود
گفتم در این میانه مگر با کنار دوست
کاری رود نمی رود آری نمی رود
گفتم ز حال خویش کنم عرضه شمه ای
بختم نکرد یاری و یاری نمی رود
در هیچ گوشه نیست که بر سدره نیاز
از سوز سینه ناله زاری نمی رود
گر صد هزار جان برود در مصاف عشق
بر خون کس حساب و شماری نمی رود
گفتم نزاریا نروی در محیط عشق
رفتی و زورقت به کناری نمی رود
خو کن به نامرادی و تن زن به عاجزی
اکنون که بر مراد تو کاری نمی رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.