هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا بیانگر درد فراق و امید به وصال معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند آفتاب وصلت، اسب حسنت، و سرو باغ جان، احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی خود را بیان میکند. همچنین، تأکید بر صبر و استواری در راه عشق و ایمان، از مضامین اصلی این شعر است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای گروههای سنی پایینتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۷۸
آخر شبِ جدایی روزی مگر سرآید
وان آفتابِ وصلت از جانبی برآید
تو سر کشیده و من طوقِ وفا به گردن
ساکن که اسبِ حسنت ناگه به سر درآید
ای سروِ باغِ جانم بخرام تا به بستان
کز قامتِ بلندت خم در صنوبر آید
درمان چه می کند دل درد از تو راحت آمد
مرهم چه می نهد جان زخم از تو خوش تر آید
در عشق مردِ صادق هم چون خلیل باید
تا وقتِ آزمایش آتش برو برآید
آن جا که بی محابا تیرِ بلا روان شد
مردی تمام باید تا در برابر آید
ای پای مال کرده بی خود نزاری ات را
آری چو بر سر آیی باشد که بر سر آید
وان آفتابِ وصلت از جانبی برآید
تو سر کشیده و من طوقِ وفا به گردن
ساکن که اسبِ حسنت ناگه به سر درآید
ای سروِ باغِ جانم بخرام تا به بستان
کز قامتِ بلندت خم در صنوبر آید
درمان چه می کند دل درد از تو راحت آمد
مرهم چه می نهد جان زخم از تو خوش تر آید
در عشق مردِ صادق هم چون خلیل باید
تا وقتِ آزمایش آتش برو برآید
آن جا که بی محابا تیرِ بلا روان شد
مردی تمام باید تا در برابر آید
ای پای مال کرده بی خود نزاری ات را
آری چو بر سر آیی باشد که بر سر آید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.