هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از انتظار برای بازگشت یار و امید به دیدار دوباره او سخن می‌گوید. او از درد فراق و رنج هجران می‌نالد، اما همچنان امیدوار است که روزی یار بازگردد و شادی و آرامش به زندگی او بازآید. شاعر از رقیب و موانع بازگشت یار نیز یاد می‌کند، اما با این حال، به آینده‌ای روشن و بازگشت یار امید بسته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۸۰

نشسته ام مترصّد که یار باز آید
قرارداد مگر به قرار بازآید

چو حلقۀ کمرش در میان کنم دستی
گر به وعدۀ بوس و کنار باز آید

مگر موافقِ بختم شود چو اخترِ سعد
خلافِ قاعدۀ روزگار بازآید

رقیب مانع او شد ولی مگر هم زود
چو بگذرد دیِ هجران بهار باز آید

اگرچه دیر شد از رفتنش ولی دارم
امّیدِ آن که پس از انتظار باز آید

یکی چو با شۀ حسنش شکارگر نبود
اگر به جکسۀ بختم هزار بازآید

بگو به یارِ سفر کرده ای صبا زنهار
به خونِ ما نخورد زینهار بازآید

هنوز بر پیِ دل می روم ز بی کاری
بدان امید که روزی به کار باز آید

رباب وار کشم گوش مالِ دعدِ فراق
مگر به چنگِ نزاریِ زار بازآید

دلی پر از گله دارم ز دوستانِ دو روی
تهی کنم اگرم رازدار بازآید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.