هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و خود را با مجنون و فرهاد مقایسه می‌کند. او نگران است که قاضی عشقش را نپذیرد و از ترس طعنه‌های مردم، سعی در پنهان کردن احساساتش دارد. شاعر به شرایط سخت عشق اشاره می‌کند و در نهایت امیدوار است که روزی رنج‌هایش پایان یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به شخصیت‌های اساطیری مانند مجنون و فرهاد نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۸۷

ملامت نیست گر گویم مرا با دوست می باید
مگر قاضی بدین فتوا جوابی باز فرماید

چو مجنون از غمِ لیلی اگر زاری کنم زیبد
چو فرهاد از لبِ شیرین اگر شوری کنم شاید

از آن ترسم که قاضی گوید این از شرع بیرون است
بترسد او هم از طعنه درین فن سعی ننماید

به رویِ مردمان گوید که شرطِ عشق آن باشد
که هر شب دودِ حسرت تا به روز از دیده پالاید

ز پا ننشیند و بر سر زنان در شهر می گردد
به آهِ آتشین از آسمان سیّاره برباید

دمی بر وجد نجد آرد زمانی با سبع گردد
میان بر بیستون بندد کمر بر کوه بگشاید

به شرحِ عقل و قهرِ عشق پژمان است و پوشیده
که هر کو دل بداد از دست بیش از خود نیاساید

نزاری را به جز زاری نمانده ست ای مسلمانان
نزاری چون کند مسکین چو کارش بر نمی آید

مگر هم عاقبت باری به زر روزی دهد او را
بدین صیقل ز رویِ خاطرش زنگار بزداید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.