هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رؤیت حقیقی سخن می‌گوید که از نظر مردم پنهان است. او خود را آزاد و صبور توصیف می‌کند، اما به ناحق متهم شده است. شاعر اشاره می‌کند که حقیقت عشق و نور درونش را تنها کسانی می‌بینند که از ریا دور هستند، و عامه مردم به دلیل غرور و جهل، توانایی درک این حقیقت را ندارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های عمیق ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۲۱

در جهان دبدبهٔ عشقِ من افتاد چو صور
شد چنین قصّهٔ من در همه عالم مشهور

من چنین ساکن و آزاد و شکیبا و صبور
متّهم گشته به تفلید و به بهتان و به زور

رؤیتی هست مرا راست بگویم با نور
رؤیتی کز نظرِ اهلِ ریا باشد دور

هر نظر طاقتِ آن نور ندارد به ظهور
دیده‌ور دارد نادیده‌وران را معذور

ناید از راهِ نظر در نظرِ ما منظور
سَترِ ما پاره و او از نظرِ ما مستور

خلقِ عالم شده مستغرقِ دریایِ غرور
طالبِ گوهر و گنجور نهنگانِ غیور
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.