هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از بلای عشق، غمزههای معشوق، و رنجهای دلش مینالد، اما در نهایت به آرامش و وصال میرسد. همچنین، از رقیب و ملامتهایش یاد میکند، اما با بازگشت دل به آرامش، دیگر غمی ندارد. شعر با امید به پایان دوران هجران و شروع دور جدیدی از وصل پایان مییابد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکار رفته ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۳۰
بلای عشق تو ناگه ز در درآمد باز
مدار دور سلامت مگر سرآمد باز
حُبوب مهر تو در کشت زار سینهٔ من
برست و تخم پراکند و در برآمد باز
خدنگ غمزهٔ تو بر دلم به نسبت حال
هزار بار زهر بار خوشتر آمد باز
دلم اگر چه برفت از ستیز تو یک چند
ولی به عجز چو خسرو ز شکر آمد باز
گمان مبر که ز کویت دل ستمکش من
به ترّهات رقیب ستم گر آمد باز
رقیب گو به ملامت مبالغت میکن
مرا چه غم چو دل آرام در برآمد باز
گذشت نوبت هجران نزاریا خوش باش
که دور وصل و زمان طرف درآمد باز
مدار دور سلامت مگر سرآمد باز
حُبوب مهر تو در کشت زار سینهٔ من
برست و تخم پراکند و در برآمد باز
خدنگ غمزهٔ تو بر دلم به نسبت حال
هزار بار زهر بار خوشتر آمد باز
دلم اگر چه برفت از ستیز تو یک چند
ولی به عجز چو خسرو ز شکر آمد باز
گمان مبر که ز کویت دل ستمکش من
به ترّهات رقیب ستم گر آمد باز
رقیب گو به ملامت مبالغت میکن
مرا چه غم چو دل آرام در برآمد باز
گذشت نوبت هجران نزاریا خوش باش
که دور وصل و زمان طرف درآمد باز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.