هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از امید به وصال معشوق و سپس محرومیت از آن سخن می‌گوید. او از رنج فراق، ناامیدی و تشنگی روحی خود می‌نالد، اما همچنان به عنایت الهی امید دارد. شعر با تصاویری از پریشانی، عشق و انتظار همراه است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات ادبی پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، فضای حزن‌آلود و احساسات سنگین شعر برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۶۳۴

چشمی که داشتم به امید وصال باز
بر هم فتاده شد به ضرورت خیال باز

برقع فرو گذاشت به رویم خیال دوست
تا رغم من نقاب گشاد از جمال باز

بسیار چون سکندر محروم نا امید
ناچاره تشنه گشت بر آب زلال باز

در امتحان عشق ندانم که عقل و صبر
تا طاقت آورند و کنند احتمال باز

هم دارم از عنایت حق چشم آن که زود
روزی کند اعادت آن اتّصال باز

مجموع نیستم ز پریشانی فراق
آری بس اتصال که شد انفصال باز

بی‌چاره حالیا به بلا مبتلا شده‌ست
تا چون شود نزاری شوریده حال باز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.