هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و پراحساس، بیانگر عشق عمیق و پرستش‌گونه شاعر به معشوق است. شاعر از درد فراق و اشتیاق دیدار می‌گوید و خود را در برابر معشوق خاضع و فداکار نشان می‌دهد. او از نماز عاشقانه در محراب ابروی معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق او فراتر از قوانین شرع و عرف است. همچنین، شاعر از رازداری و فاش شدن اسرار عشق توسط نگاه‌های معشوق می‌ترسد و در پایان، از بازی‌های زمانه و آشکار شدن رازها شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نماز در محراب ابرو و نقد شرع، نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۶۴۰

اگر چنان که تو دانی و من به خلوت راز
شبی دگر به مراد دلت ببینم باز

هزار بار به پایت درافتم از سر درد
به دیده خاک درت بستُرم به سد اعزاز

تو همچو خرمنِ گل پیش و من چو بلبل مست
به لابه می‌کنم از سوز سینه غم پرداز

مرا نماز به محراب طاق ابروی توست
به هیچ شرع روا نیست در دو قبله نماز

مرا اگر چه نیاز از بهشت دور انداخت
تو را رسد که کنی بر نژاد آدم ناز

مقرّرست علی العاقبه که فاش کند
دو چشم مست تو رازم به غمزهٔ غمّاز

چرا دو دیده بدوزند باز را دانی
که تا چو رام شود دیده را نجوید باز

اگر ز باد صبا بشنوی حدیث من است
که نرم نرم برون آید از درخت آواز

و گر قیاس کنی مرغ نیم جان من است
کبوتری که به بام تو می‌کند پرواز

نزاریا شده‌ای مبتلا دگر باره
نگفتمت که نه‌ای مرد راز عشق مباز

زمانه بُل عجبی می‌کند که هر ساعت
مشعبدی دگر آرد برون ز پردهٔ راز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.