۳۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۷

ز پندار خود رهبری بر مساز
مرو ای برادر چنین بر مجاز

اگر روی داری به روی محق
به بت‌خانه حق است کردن نماز

وگر با خود از خود بری چون مسیح
سر سوزنی از تو جویند باز

به خود ناقصی کاملی کن طلب
ز من بشنو ای بی‌خبر مُخِّ راز

مکن هیچ اضداد را تربیت
که عنبر نسازد کسی از پیاز

ز دروازهٔ شهر دنیا به خود
برون کی توانی شدن بی‌جواز

به صبح هدایت توانی رسید
به انوار روز از شب دیرباز

که من تا ز ظلمت برون آمدم
بسی روز کردم شبان دراز

نزاری به پای هوا و هوس
دویدی بسی در نشیب و فراز

کنون از تک و پوی ایمن شدی
مرو بیش ازین در پی حرص و آز

طمع بگسل و بیش از این وا مگیر
ز دامان امید دست نیاز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.