هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر از عشق بی‌پایان خود می‌گوید و اینکه هیچ‌کس جای یار دیرینه‌اش را نمی‌گیرد. او از رنج‌های عشق و جفاهای معشوق شکایت می‌کند، اما با این وجود، عاشقی را گناه نمی‌داند. شعر با تصاویری مانند سوز عشق، کاروان و قفس بلبل، احساسات عمیق شاعر را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و جفا ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶۶۴

تویی یار دیرینهٔ هم‌نفس
نباشد به جای توام هیچ‌کس

وصال توام آرزو می‌کند
نمی‌آید از سر برون این هوس

دلم می‌رود بر پی سوز عشق
رود کاروان بر خروش جرس

گناهی به جز عاشقی چیست هیچ
گنه‌کار را جای باشد حرس

جفاها که بر بنده‌ات می‌کنی
کسی با تو هرگز نگوید که بس

ز سیلاب چشمم تغیّر کند
اگر باز گویند پیش اَرس

ز جانم نمانده ست جز یک رمق
اگر می‌توان هیچ فریادرس

زمان تا زمان منقطع می‌شود
کدامین زمان بل نفس تا نفس

نزاری اگرچند خوش بلبلی ست
به دستان نیابد خلاص از قفس

ز معتوه معنی و صورت مجوی
سراسیمه نه پیش بیند نه پس
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.