۲۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳۹

ای پسر ار بگذری سوی خرابات عشق
کشف شود بر دلت سر کرامات عشق

جام می بیخودی تا نکشی باخودی
مست شوی گم شود ذات تو در ذات عشق

دیده ی خفاش را طاقت خورشید نیست
بر تو کفایت بود پرتو ذرات عشق

عقل تو جزوی بگشت لاف مزن بیش از این
حل نکندعقل تو جزو کمالات عشق

مهره مدزد از حریف بازی کودک مکن
برد تو ناممکن است ناشده شه مات عشق

وسوسه آموز کیست طالب طامات عقل
برق جهان سوز چیست پیک مهمات عشق

شش جهت شرق و غرب یک جهت عشق نیست
وهم کسی چون رسد وصف مسافات عشق

دعوی دیوانگی کس نکند منقطع
شرع نیارد سپرد راه مقالات عشق

شعر نزاری مخوان ورنه تعصب مکن
تا بتوانی شنود حرف مقامات عشق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.