هوش مصنوعی: شاعر در این متن از خاطرات شیرین و عاشقانه‌ای می‌گوید که در کنار معشوق خود سپری کرده است. او از بوسه‌ها، لحظات ناب و احساسات عمیق خود سخن می‌گوید و در نهایت به پایان یافتن این روزگار خوش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعری ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

شمارهٔ ۸۱۰

دوش بس خوش روزگاری داشتم
تا سحر در بر نگاری داشتم

تا برآمد الصلات از پشتِ بام
دست در بوس و کناری داشتم

بر جمالش از لبِ می گونِ او
می شکستم گر خماری داشتم

خوش بود تنگِ شکر در بر شگرف
راستی فربه شکاری داشتم

بوسه ها کردم غنیمت بی شمار
گرچه یک یک را شماری داشتم

بوده ام بر خرمنِ گل خفته لیک
از نگهبانانش خاری داشتم

چون گرفتم در کنارش از میان
رفت بیرون گر غباری داشتم

هم شبی خوش روز کردم عاقبت
از پیِ آنک انتظاری داشتم

با نزاری گفت فردا بازگوی
دوش بس خوش روزگاری داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.