هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و درد عشق نافرجام است. شاعر از عشق بی‌پاسخ، درد فراق، و دلبستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از ناتوانی در رهایی از این عشق و امیدهای بی‌ثمر خود می‌نالد و در عین حال، به رغم رنج‌ها، همچنان به معشوق وفادار است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق نافرجام و رنج عاشقانه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۸۷۵

اگر عشق تو شد در خون جانم
قضا از خویشتن چون بگذرانم

نداری مستیِ من هوشیاری
که از مبدای فطرت هم چنانم

گرو بندم که هر عاقل که زلفت
ببیند در نشورد من بمانم

ز دستم برنمی خیزد نثاری
ندانم تا چه در پایت فشانم

دلم آویزشی دارد به زلفت
غمت آمیزشی دارد به جانم

طمع دارم زمین بوسی دگر بار
اگر مهلت دهد دورِ زمانم

امیدم باز میدارد خیالت
بکوشم هم مگر ضایع نمانم

زمانه گرچه هم توسن رکاب است
مگر بر بخت گرداند عنانم

دلم آبی کند هر روز در گِل
وزین پس سر نخواهم شست دانم

بدان می آردم غیرت که نارد
دگر نام نزاری بر زبانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.