هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تنهایی و عشق نافرجام خود میگوید. او از رقیب و دشمنان شکایت دارد و از کوتاهی شب و نبود فرصت برای گفتگو با معشوق گلایه میکند. شاعر به مخاطبان هشدار میدهد که از عشق و نیاز او آگاه باشند و او را به توبه و زهد دعوت نکنند، چرا که عشق او را از این امور بازمیدارد. در نهایت، او اعلام میکند که اگر معشوق راضی باشد، حتی نماز خواندن در برابر بت نیز گناه محسوب نمیشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'نماز بر بت' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۸۷۹
شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم
خروس بانگ کند تا نگاه باز کنم
رقیب دشمن و قصه دراز و شب کوتاه
مجال نیست که با دوست شرح راز کنم
به روز محتسبان دافع و به شب عسسان
ز هیچ سو نهلندم که سرفراز کنم
به توبه باز مخوانیدم ای مسلمانان
که مرد زهد نیم توبه بر مجاز کنم
اثر کند نفس عاشقان بپرهیزید
ز ناله ی سحری کز سر نیاز کنم
چو باد می گذرد عمر خاک بر سر من
که من گر آتشم از دوست احتراز کنم
به اعتقاد نزاری چو دوست خشنودست
گنه نباشد اگر پیش بت نماز کنم
خروس بانگ کند تا نگاه باز کنم
رقیب دشمن و قصه دراز و شب کوتاه
مجال نیست که با دوست شرح راز کنم
به روز محتسبان دافع و به شب عسسان
ز هیچ سو نهلندم که سرفراز کنم
به توبه باز مخوانیدم ای مسلمانان
که مرد زهد نیم توبه بر مجاز کنم
اثر کند نفس عاشقان بپرهیزید
ز ناله ی سحری کز سر نیاز کنم
چو باد می گذرد عمر خاک بر سر من
که من گر آتشم از دوست احتراز کنم
به اعتقاد نزاری چو دوست خشنودست
گنه نباشد اگر پیش بت نماز کنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.