هوش مصنوعی:
این متن یک غزل عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید. او از چشمان پر خمار، زلف تابدار، و نگاه پر مهر معشوق یاد میکند و بیان میکند که با وجود تمام رنجها و ناملایمات، همچنان عاشق و وفادار است. شاعر حتی اگر مورد بیمهری قرار گیرد، باز هم عشق خود را حفظ میکند و به معشوق وفادار میماند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی برای درک کامل دارد.
شمارهٔ ۸۹۰
خراب کرده ی چشمان پر خمار توام
به هم برآمده از زلف تاب دار توام
به چشم مرحمت ای دوست یک کرشمه که دل
ز دست شد ز سر دست پر نگار توم
شبان تا به سحر در میان خون گردم
مگر شبی که میسر شود کنار توم
همین بسم که به فتراک خویش بربندی
اگر سمینم اگر لاغرم شکار توم
از آن زمان که دلم بردی و ندادم جان
ز بس خجالت و تشویر شرمسار توم
منم که گر همه عالم به دشمنی یک روی
به روی کار بر آیند دوست دار توام
هزار بارم اگر بفکنی و برداری
همان نزاری شوریده روزگار توام
به هم برآمده از زلف تاب دار توام
به چشم مرحمت ای دوست یک کرشمه که دل
ز دست شد ز سر دست پر نگار توم
شبان تا به سحر در میان خون گردم
مگر شبی که میسر شود کنار توم
همین بسم که به فتراک خویش بربندی
اگر سمینم اگر لاغرم شکار توم
از آن زمان که دلم بردی و ندادم جان
ز بس خجالت و تشویر شرمسار توم
منم که گر همه عالم به دشمنی یک روی
به روی کار بر آیند دوست دار توام
هزار بارم اگر بفکنی و برداری
همان نزاری شوریده روزگار توام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.