هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس درماندگی و سردرگمی خود در زندگی سخن میگوید. او از بیهدفی و عدم توانایی در رهایی از مشکلات مینالد و به دنبال راهنمایی و کمک از سوی یک نیروی برتر است. شاعر به عشق، عقل و معنویت اشاره میکند و در نهایت، باز هم از ناتوانی خود در رهایی از این وضعیت میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند درماندگی، سردرگمی و جستجوی معنوی ممکن است برای نوجوانان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۸۹۸
من از این عهده کی برون آیم
بی دلیلی به راه چون آیم
تو بخوان تا توانم آمد من
تو ببر تا ز خود برون آیم
گر به معراج ارتقا دهی ام
سقف افلاک را ستون آیم
عدم است انتکاس و می دانم
که ز بالای سرنگون آیم
گر به رای بلند خویش روم
پس ز دو نان هنوز دون آیم
به محل از همه فریشتگان
گر توم ره دهی فزون آیم
ور به خود واگذاریم هیهات
حارث مره را زبون آیم
ور توانم ز عقل چون مجنون
در ره عشق ذوفنون آیم
باز می گو نزاریا که به خود
من از این عهد کی برون آیم
بی دلیلی به راه چون آیم
تو بخوان تا توانم آمد من
تو ببر تا ز خود برون آیم
گر به معراج ارتقا دهی ام
سقف افلاک را ستون آیم
عدم است انتکاس و می دانم
که ز بالای سرنگون آیم
گر به رای بلند خویش روم
پس ز دو نان هنوز دون آیم
به محل از همه فریشتگان
گر توم ره دهی فزون آیم
ور به خود واگذاریم هیهات
حارث مره را زبون آیم
ور توانم ز عقل چون مجنون
در ره عشق ذوفنون آیم
باز می گو نزاریا که به خود
من از این عهد کی برون آیم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.