هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و وفاداری به معشوق و نیاز به او سخن میگوید. او از فطرت الهی عشق و وابستگی جان خود به معشوق یاد میکند و خود را دیوانهوار در پی زلف معشوص وصف مینماید. همچنین، به مفاهیمی مانند وفا، وحدت، و عشق الهی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از استعارهها و اصطلاحات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۹۹
چشم امیدوار به ره بر نهاده ایم
گوش نیازمند به در برگشاده ایم
پیش خیال روی تو کز چشم ما نرفت
چون مخلصان به پای ادب ایستاده ایم
مهر تو از مبادی فطرت نهاده اند
در جان ما و جان به وفای تو داده ایم
یک جرعه داده اند به ما ز اول و هنوز
لایعقل از تجرع آن جام باده ایم
دیوانه وار در پی زنجیر زلف تو
زنجیر سان چو زلف تو بر هم فتاده ایم
شیر وفا مکیده ز پستان وحدتیم
آری مگر ز مریم دوشیزه زاده ایم
نه نه نزاریا نکنی با یراق عشق
دعوی که ما هنوز در ین ره پیاده ایم
گوش نیازمند به در برگشاده ایم
پیش خیال روی تو کز چشم ما نرفت
چون مخلصان به پای ادب ایستاده ایم
مهر تو از مبادی فطرت نهاده اند
در جان ما و جان به وفای تو داده ایم
یک جرعه داده اند به ما ز اول و هنوز
لایعقل از تجرع آن جام باده ایم
دیوانه وار در پی زنجیر زلف تو
زنجیر سان چو زلف تو بر هم فتاده ایم
شیر وفا مکیده ز پستان وحدتیم
آری مگر ز مریم دوشیزه زاده ایم
نه نه نزاریا نکنی با یراق عشق
دعوی که ما هنوز در ین ره پیاده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.