هوش مصنوعی: این متن عرفانی از حالت مستی معنوی و عشق الهی سخن می‌گوید. شاعر خود را از تعلقات دنیوی رها شده می‌داند و به عشق و جانان (معشوق الهی) پیوسته است. او از زهد و توبه دوری کرده و خود را در راه عشق و بلا قرار داده‌است. متن تأکید دارد که تنها جان را می‌توان به پیشگاه معشوق تقدیم کرد و در جهان هیچ بت دیگری جز او قابل پرستش نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین استفاده از استعاره‌های شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹۰۵

ما از آن جامِ الستی مستیم
نیستانیم و ز هستان هستیم

رویِ هُش‌یاریِ ما ممکن نیست
رفته از دست چو تیر از شستیم

مشکلِ زهد و ورع بگشادیم
توبه چون زلفِ بتان بشکستیم

لایق حضرتِ جانان نقدی
نیست جز جان که بدو بفرستیم

در جهان چون بت ما نیست بتی
که به جایِ بتِ خود بپرستیم

اوست ممثولِ مثالاتِ دهور
ما ز تمثال و مثل وارستیم

مبتلاییم به بالاش از آن
بر سرِ کویِ بلا بنشستیم

از دل و دین و حواری و قصور
ببریدیم و بدو پیوستیم

عشق ساقی و نزاری هش‌یار
باری القصّه از آن می‌مستیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.