هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و حسرت شاعر از عمری انتظار بی‌ثمر برای وصال معشوق است. او از تلاش‌های بی‌نتیجه، تسلیم شدن در برابر تقدیر و بازگشت به اصل خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن حسرت‌بار و ناامیدانه شعر مناسب سنین پایین نیست.

شمارهٔ ۹۱۳

دیر برآمد که روی یار ندیدیم
جرعه ای از جام وصل او نچشیدیم

کار به هم برزدیم و هیچ نکردیم
از پس عمری که انتظار کشیدیم

وعده ی وصلی رسیده بود به اول
خود نرسید آن به ما و ما برسیدیم

با سر سررشته ی رضا نفتادیم
بس که به خود هم چو کرم پیله تنیدیم

با قدم اول آمدیم چو عمری
بی هده بر سمت رای خویش دویدیم

نفخه ی صورِ صدایِ عشق برآمد
جمله ز تشویش هیبتش برمیدیم

با ملک الموت عشق سود نکردیم
گرچه به زاری و زور باز چخیدیم

عاقبت الامر ترک خویش گرفتیم
وز درکات مشابهت برهیدیم

هم چو نزاری ز چارچوب طبیعت
باز سوی آشیان سدره پریدیم
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.