هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا بیانگر حالت مستی عرفانی و وحدت با هستی است. شاعر خود و همراهانش را مستان الست میخواند که نیازی به شراب ندارند، زیرا در هستیِ جاودانه غرقاند. آنها در حال تغییر و تحول دائمی هستند، گاه مانند گلستان شاد و گاه در نبرد با فلک. شعر با دعوت به شنیدن سخن راست پایان مییابد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر برای درک و تجزیهوتحلیل، به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد امکانپذیر است.
شمارهٔ ۹۲۳
ما که مستانِ الستیم چنان مستانیم
که دگر حاجتِ آن نیست که می بستانیم
نیستی چیست نماندن نفسی بر یک حال
استحالت نکند هستی و ما هستانیم
ساکنانیم و همه طوفِ سماوات کنیم
خامشانیم و چون بلبل همه سَدْدَستانیم
گه لگد کوبِ رقیبان چو بساطِ چمنیم
گه خوش و تازه و خندان چو گلِ بستانیم
گاه در معرکه با تُرکِ فلک هم نیزه
گاه با زهره و به خلوتکنده همدستانیم
سخن راست بیا تو زِ نزاری بشنو
بشنود هر که بداند که زِ قوهستانیم
که دگر حاجتِ آن نیست که می بستانیم
نیستی چیست نماندن نفسی بر یک حال
استحالت نکند هستی و ما هستانیم
ساکنانیم و همه طوفِ سماوات کنیم
خامشانیم و چون بلبل همه سَدْدَستانیم
گه لگد کوبِ رقیبان چو بساطِ چمنیم
گه خوش و تازه و خندان چو گلِ بستانیم
گاه در معرکه با تُرکِ فلک هم نیزه
گاه با زهره و به خلوتکنده همدستانیم
سخن راست بیا تو زِ نزاری بشنو
بشنود هر که بداند که زِ قوهستانیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.