۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۲۵

وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم
جامِ می بر طلعتِ جانان زنیم

چون مقارن می‌رسد ماهِ صیام
هر چه باداباد بر شعبان زنیم

بیش و کم یک هفته در پایانِ جنگ
بر سماعِ مطربان دستان زنیم

طوقِ گردن گیسویِ پرچین کنم
خاک در چشمِ خطابینان زنیم

شادیِ رندان و قلّاشانِ عشق
ما دمِ اخلاص با ایشان زنیم

کفر و ایمان پای‌بندِ عاقل است
ما به می بر کفر و بر ایمان زنیم

ترکِ نام و ننگ و دین و دل کنیم
سنگ بر قندیلِ جسم و جان زنیم

بارگاهِ فقر برگردون کشیم
سایه‌بانِ فاقه بر کیوان زنیم

قصّه کوته کن نزاری بازگوی
وقتِ آن آمد که بر غندان زنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.