هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دل‌گم‌کرده‌اش می‌گوید و جست‌وجوی بی‌وقفه‌اش برای یافتن آن. او با آه دل سوخته‌اش به دنبال اثری از معشوق می‌گردد و غم خود را با همه در میان می‌گذارد. شاعر از ناتوانی خود در کنترل احساساتش می‌گوید و از این که نه زور دارد و نه زر، ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و درماندگی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۲۹

دل گم کرده‌ی خود را ز کجا می‌جویم
روز و شب در طلبش گرد جهان می‌پویم

مگر از آهِ دلِ سوخته یابم اثری
هر کجا می‌رسم از خاک هوا می‌بویم

تا مگر زو خبری یابم و بویی شنوم
غمِ دل با همه کس می‌روم و می‌گویم

خود سر از پیش نیارم ز خجالت برداشت
که ببرد آتشِ این حادثه آب از رویم

بر دلِ شیفته آخر چه ملامت که هنوز
به هوس میل نظر می‌رود از هر سویم

منم اکنون و نزاریِ به زاری زاری
که نه زورست و نه زر در کف و در بازویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.