هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و شیفتگی به معشوق و دیوانگی در راه او سخن می‌گوید. شاعر با وجود آگاهی از خطرات و دام‌های عشق، با شور و اشتیاق به سوی معشوق می‌شتابد. او از پیمان‌شکنی‌های مکرر، رهایی از قید و بندهای عقلانی، و سفر در مسیر عشق با الهام از پیر خرابات می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند فقر و مستی معنوی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به مستی و پیمان‌شکنی، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۹۳۱

در کویِ دوست گر چه نه مردانه می‌رویم
هر چون که هست واله و دیوانه می‌رویم

شوریده‌ایم و شیفته بر زلف و خالِ او
در دامِ فتنه از پیِ آن دانه می‌رویم

در بحرِ عشق گر چه گران هم چو لنگریم
تا آشنا نداند بیگانه می‌رویم

روزی هزار بار اگر توبه می‌کنیم
پیمان شکسته با سرِ پیمانه می‌رویم

یک پل نه در ممالکِ فقر و چو پیل مست
در ملکِ پادشاه ملوکانه می‌رویم

باز از میانِ خلق کناری گرفته‌ایم
در جستجوی گنج به ویرانه می‌رویم

گه شمع جمع مجلس انسیم و گاه باز
پر سوخته ز شوق چو پروانه می‌رویم

چون اقتدا به پیرِ خرابات کرده‌ایم
بر جاده‌ی غرامت و شکرانه می‌رویم

بر سنّتِ نزاری اگر بر ملالِ طبع
دل تنگ می‌شویم به می‌خانه می‌رویم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.