هوش مصنوعی: این متن عرفانی به موضوع عشق الهی و سلوک معنوی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان دریایی پرتلاطم یاد می‌کند که عاشقان را در خود غرق می‌سازد. او به ناپایداری دنیا، اهمیت حکمت و معرفت، و تفاوت بین ظاهر و باطن اشاره دارد. همچنین به دشواری‌های راه عشق و لزوم ایستادگی در این مسیر تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۴۸

بحر عشق است این و در وی موج بیم و جان
گرنداری ترک جان باری سر خود گیر هان

عاشقان در قلزم عشقند و کشتی بر کنار
تا که را بیرون برد موج هدایت از میان

طاقت موجی ندارد بد دل و از بس غرور
در دماغ افکنده چندان باد همچون بادبان

دوستانش خوار بنمایند خود را و حقیر
راز خود دارند از کوته نظر دایم نهان

سلطنت بگذشت کیخسرو جهان بدرود کرد
هرکس از حکمت نداند تا کجا رفت او چنان

مرد جانان دوست جان دشمن بود مالاکلام
بایزیدی یا یزیدی هر دو بودن کی توان

موسی و چوب و شبان فرعون و چندان سلطنت
تو ندانی لیک او را حکمتی باشد در آن

او تواند وانمود آثار صنع از سر غیب
ورنه هر گز کی توان دادن نشان از بی نشان

من نخواهم هرگز افکندن سپر از روی عجز
گرچه هر کس در نزاری می کشد تیغ زبان

آتشی دارم که میسوزاندم ای خام طبع
من به دریای محبت غرقه ام تو بر کران
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.