هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از نزاری قهستانی بیانگر دغدغه‌های روحی و عرفانی شاعر است. او از دل‌شوریده و بی‌قرار خود می‌گوید که حتی از توبه کردن نیز توبه نکرده است. شاعر ترجیح می‌دهد گدای کوی خراباتیان باشد تا سلطنت‌کننده‌ای که دلی می‌شکند. او کمال اهل تصوف را در معرفت می‌داند نه در ظواهر، و معتقد است اولیا مانند مریم باکره‌اند اما آبستن معانی‌اند. شاعر در پایان راه چاره را در بریدن از خویشتن و پیوستن به دوست می‌داند و رسیدن به مقام قرار را در رستن از دنیا و آخرت می‌خواند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی مانند می‌خانه و خرابات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۶۰

چه بایدم دلِ شوریده درجهان بستن
که راست طاقتِ چندین به صبر بنشستن

اگر ز مطرب و می‌خانه توبه دادندم
هنوز توبه نکردم ز توبه بشکستن

گدایِ کویِ خراباتیان بُدن به‌ از آنک
به عنف سلطنتی کردن و دلی خستن

به مذهبِ من اگر عارفی تفاوت نیست
ردا فکندن و زنّار بر میان بستن

کمالِ اهلِ تصوّف به چیست می‌دانی
به معرفت، نه به برجستن و فرو جستن

نتیجه ای ز کراماتِ اولیا آن است
که هم چو مریمِ دوشیزه‌اند آبستن

نزاریا چه کنی قصه چاره چیست همین
ز خویشتن ببریدن به دوست پیوستن

گرت مقامِ قرار آرزو کند باید
ز استحالتِ دنیا و آخرت رستن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.