۳۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸۳

عاقله‌ی عقل چیست مظلمه‌ی مرد و زن
هم نفسِ عشق باش بیش دگر دم مزن

یک سخن ار بشنوی با تو بگویم درست
گر دمِ ما می‌زنی بر شکن از خویشتن

آنچه تو گویی محال و آن چه تو بینی خیال
شرک نباشد روا در صفت ذوالمنن

سوزن و جیبِ مسیح هست مثال صحیح
نتوان معراج کرد با دل و جان و بدن

خضرِ رهم باز داد بر لبِ آبِ حیات
زنده‌ی عشقم کنون فارغم از جان و تن

طالبِ‌نوحِ نجی باش ز بهرِ نجات
هر چه به کشتی رسی باز به دریا فکن

هر چه بماند ز تو نام و نشان جزو و کلّ
صورِ انا الحق بدم نوبتِ وحدت بزن

گر به ثباتِ‌نخست داری عزمِ‌درست
دنیی و دین مرد وار هر دو به هم در فکن

پیشِ نزاری مزن لافِ رسیدن به دوست
تا نرسی نیستی محرمِ سرّ و علن

پیش مکن همچو قَز جهلِ طبیعی حجاب
هرزه مشو در کفن فضله به خود بر متن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.