هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد و دلهای شاعر به معشوق (خدا یا انسان) است. شاعر از عشق عمیق و دیرینه خود میگوید و از بیتوجهی معشوق شکایت میکند. او تأکید میکند که این پیوند ازلی است و نباید گسسته شود، حتی اگر خطایی از او سر زده باشد. شاعر از معشوق میخواهد که بیگناهان را نیازارد و به ندای دلش گوش دهد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند "در خون مسکینان مرو" ممکن است برای کودکان نامفهوم یا نگرانکننده باشد.
شمارهٔ ۹۹۱
ای عشق تو در جان من از بدو کُن
جانا چنین بیگانگی با ما مکن
ما از الست آوردهایم این اتصال
اینجاست عشق تازه و عهد کُهُن
از ما اگر چه زلّتی صادر شود
تو بر مکن این اتصال از بیخ و بُن
در خون مسکینان مرو بی موجبی
بشنو خدا را از نزاری این سُخُن
جانا چنین بیگانگی با ما مکن
ما از الست آوردهایم این اتصال
اینجاست عشق تازه و عهد کُهُن
از ما اگر چه زلّتی صادر شود
تو بر مکن این اتصال از بیخ و بُن
در خون مسکینان مرو بی موجبی
بشنو خدا را از نزاری این سُخُن
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.