هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعات اخلاقی و عرفانی میپردازد. شاعر از مخاطب میخواهد که به جای وابستگی به دنیا و نفسانیات، به تقوا و ایمان روی آورد، نفس را کنترل کند، و به خدا توکل نماید. همچنین، تأکید بر دوری از حرص، آز، و شک و تردید دارد و تشویق به زندگی مردانه و عارفانه میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی این شعر نیاز به درک و تجربهی بالاتری دارد و ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند کنترل نفس و دوری از دنیا برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۹۹۲
ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن
دنیا و دین به مرتبه تسلیمِ راه کن
تا طفلِ نفس خو کند از شیرِ حرصباز
پستانِ حرص و آز و هوا سر سیاه کن
آیینه است نفس و در او نقشِ آرزو
هر گه که پیشِ رویِ تو برخاست آه کن
عین الیقین معاینه دیدی بیار خاک
در دیدههایِ شرک و شک و اشتباه کن
مردانه باش و هم چو دگر جاهلان مساز
با گرگِ نفس یوسفِ دل را به چاه کن
تا در دریچهی نظرت نگذرد خسی
یعقوبوار چشم جهانبین تباه کن
دل با خدای دار و به بتخانه راز گوی
در کعبه باش و قبله ز هر سو که خواه کن
در شش در ست نردِ حیاتت نزاریا
آخر به شش جهاتِ جهان در نگاه کن
بر جاهِاین جهانِ جهنده چه اعتماد
چاهِ بلاست جاهِ جهان ترکِ جاه کن
دنیا و دین به مرتبه تسلیمِ راه کن
تا طفلِ نفس خو کند از شیرِ حرصباز
پستانِ حرص و آز و هوا سر سیاه کن
آیینه است نفس و در او نقشِ آرزو
هر گه که پیشِ رویِ تو برخاست آه کن
عین الیقین معاینه دیدی بیار خاک
در دیدههایِ شرک و شک و اشتباه کن
مردانه باش و هم چو دگر جاهلان مساز
با گرگِ نفس یوسفِ دل را به چاه کن
تا در دریچهی نظرت نگذرد خسی
یعقوبوار چشم جهانبین تباه کن
دل با خدای دار و به بتخانه راز گوی
در کعبه باش و قبله ز هر سو که خواه کن
در شش در ست نردِ حیاتت نزاریا
آخر به شش جهاتِ جهان در نگاه کن
بر جاهِاین جهانِ جهنده چه اعتماد
چاهِ بلاست جاهِ جهان ترکِ جاه کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.