هوش مصنوعی:
این شعر از نزاری یک درخواست صمیمانه برای حمایت، رحمت و راهنمایی است. شاعر از مخاطب میخواهد که با او مهربان باشد، دستش را بگیرد و حتی اندک توجهی به او داشته باشد. او همچنین از مخاطب میخواهد که یک شب به دیدارش بیاید و داستانی بگوید تا سرانجام کارش مشخص شود. شاعر تأکید میکند که مخاطب ابتدا او را عزیز داشته و حالا نباید او را خوار کند. در پایان، شاعر از مخاطب میخواهد که به جای پرسیدن درباره ثروت و لذتهای دنیوی، از گفتههای او حکایتی بسازد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژهها و عبارات ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال نامفهوم یا پیچیده باشد. سن 15 سال به بالا به دلیل درک بهتر مفاهیم انتزاعی و ارتباطات انسانی پیشنهاد میشود.
شمارهٔ ۹۹۳
گر هیچ میتوانی ما را حمایتی کن
پیوندِ جانِ خود را با ما عنایتی کن
گر میتوان که دستم گیری و در پذیری
بسیار مزد باشد اندک رعایتی کن
یک شب بیا زماني برگوی داستانی
تا خود سر چه داری آخر حکایتی کن
واجب کند ترحم بر بندهی مقصر
پندی، نصیحتی ده شکری، شکایتی کن
اول عزیز کردی آخر مدار خوارم
هم خود بنا نهادی هم خود کفایتی کن
با ما مگو که زر کو آن تنگِ پر شکر کو
از گفتهی نزاری بنشین روایتی کن
پیوندِ جانِ خود را با ما عنایتی کن
گر میتوان که دستم گیری و در پذیری
بسیار مزد باشد اندک رعایتی کن
یک شب بیا زماني برگوی داستانی
تا خود سر چه داری آخر حکایتی کن
واجب کند ترحم بر بندهی مقصر
پندی، نصیحتی ده شکری، شکایتی کن
اول عزیز کردی آخر مدار خوارم
هم خود بنا نهادی هم خود کفایتی کن
با ما مگو که زر کو آن تنگِ پر شکر کو
از گفتهی نزاری بنشین روایتی کن
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.