هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از معشوق خود می‌خواهد با لطف و مهربانی به سوی او بیاید و با نگاه، غمزه و بوسه‌اش دردها و رنج‌های او را التیام بخشد. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و با کرامت و لطف خود، بخشی از مهر و محبتش را نثار او کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غمزه و بوسه ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب تلقی شود.

شمارهٔ ۹۹۴

با پای لطف نگارا به کوی ما گذری کن
به چشم رحم خدا را به سوی ما نظری کن

ببخش بر رخ چون کهربا و اشک چو لعلم
از آن دو بُسَّد شیرین نصیبِ ما شکری کن

به غمزه گوی که آخر نصیب بی‌گنهی ده
به بوسه گوی که آخر دوای بی‌بصری کن

به غمزه‌ی تو جزین التماس شرط نباشد
به ما چو برنگری گو به ناز وانگری کن

از آن وفور کرامت که رسم لطف تو باشد
برای مزد خدا را نثار ما قدری کن

به یک کرشمه که کردی دل از برم بربودی
بیا و باز رهانم، به قصدِ جان دگری کن

به شرح بر سرِ خاکم نویس قصه دردم
به یادگار در افواهِ عاشقان سمری کن

نزاریان به حضر چون دوای درد ندانی
مکش جفا ز رقیبان دگر برو سفری کن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.