هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد عشق و بیتوجهی معشوق سخن میگوید. شاعر از نادیده گرفته شدن احساساتش توسط معشوق شکایت دارد و بیان میکند که عشق او با بیمهری و دلآزاری پاسخ داده شده است. او از بیصبری خود در انتظار دیدار معشوق میگوید و اشاره میکند که معشوق حتی غم او را نیز درک نمیکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که حاصل عشق او جز اندوه و ناامیدی نبوده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانهای است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، مفاهیمی مانند دلآزاری، اندوه و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال سنگین یا نامفهوم باشد. بنابراین، مناسبترین رده سنی برای این محتوا نوجوانان و بزرگسالان است.
شمارهٔ ۲۸
خود تو را عادت دلداری نیست
کار تو جز که دل آزاری نیست
چشم تو تا که چنین ریزد خون
هیچ باکیش ز بیماری نیست
عشق و عاشق همه جایی هستند
کار کس نیز بدین زاری نیست
رخت دل زیر و زبر کردم پاک
ذرّه ای صبر به دیداری نیست
گفتمت نیست تو را خود غم من
سخت خاموشی و پنداری نیست
خود گرفتم که ترا در حق من
هیچ اندیشۀ غمخواری نیست
چه شود از سر بوسی برخیز
در تو این قدر کله داری نیست
حاصل ما ز سر زلف تو جز
تیره رویی و نگوساری نیست
کار تو جز که دل آزاری نیست
چشم تو تا که چنین ریزد خون
هیچ باکیش ز بیماری نیست
عشق و عاشق همه جایی هستند
کار کس نیز بدین زاری نیست
رخت دل زیر و زبر کردم پاک
ذرّه ای صبر به دیداری نیست
گفتمت نیست تو را خود غم من
سخت خاموشی و پنداری نیست
خود گرفتم که ترا در حق من
هیچ اندیشۀ غمخواری نیست
چه شود از سر بوسی برخیز
در تو این قدر کله داری نیست
حاصل ما ز سر زلف تو جز
تیره رویی و نگوساری نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.