۲۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۰

مخور ای دل غم بسیار مخور
ور خوری جز غم دلدار مخور

نه غم یار عزیزست؟ آن نیز
اگرت هست نگهدار مخور

یار تیمار تو چون می نخورد
پس تو بی فایده تیمار مخور

خه! چنین خواهمتف، احسنت،ای یار
غم من اندک و بسیار مخور

من ز عشق تو زیم یا میرم
تو خود البّته غم کار مخور

پشت من بشکن و پیمان مشکن
خون من می خور وز نهار مخور

چشم تو دوش لبت را می گفت
با فلان باده دگر باره مخور

لب تو گفت بدو خیز بخسب
تو که مستی غم هشیار مخور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.