هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تمام وجودش را وقف او کرده است. او از فداکاری‌های خود در راه عشق می‌گوید و اینکه همه چیز را در دنیا برای معشوق گذاشته است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۱

جان که در عالم خود او را داشتم
بهر تو نا بوده اش انگاشتم

دیده را با نقش تو پرداختم
سسینه را از مهر تو انباشتم

مطبخ سودای خود یعنی دماغ
از برای عشق تو افراشتم

در زمین سینه از روز نخست
دانۀ دل خود بنامت کاشتم

تختۀ وقف غمت بر دل زدم
نام عشق تو برو بنگاشتم

از زر و سیم رخ و اشک آنچه بود
آن زر و سیم آن تو پنداشتم

گر دلی بد، تن بهجرش در زدم
ور تنی بد، دل ازو برداشتم

از سر هر دو جهان برخاستم
جز غمت کز بهر خود بگذاشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.