هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از ناتوانی در دیدن معشوق، غم فراق، و تأثیر عمیق عشق بر زندگی خود می‌نویسد. تصاویری مانند آتش دلباختگی، مهر تابان، و سایه‌ی غم عشق به کار رفته‌اند تا احساساتش را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی可能需要 سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک برای درک کامل معانی.

شمارهٔ ۱۱۸

مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم
بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟

بچشم من نرد گردت ار بسی کوشم
بگرد تو نرسد چشمم ار بسی نگرم

بدولت غم تو آتش دلم زنده ست
ز شادی ار چه نماندست آب بر جگرم

شود ز سینۀ من مهر روی تو تابان
اگر چو صبح ز دست تو پیرهن بدرم

حکایت غم تست ار بخانه بنشینم
فسانۀ من و تست ار بکوی بر گذرم

بباغبانی و اختر شناسی افتادم
ز عشق روی و قدت تا برفته یی ز برم

بباد قدّ تو از بس که سرو پیرایم
از ارزوی رخت بس که اختران شمرم

من و خیال تو زین پس، اگر بود خوابم
من و حدیث تو زین پس، اگر بود خبرم

چو آفتاب اگر جای بر فلک سازم
دود همی غم عشقت چو سایه بر اثرم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.