۲۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

ای رنگ عارض تو، آتش در آب بسته
وی چین طرّة تو ، از مشک ناب بسته

جادوی غمزۀ تو ،بگشاده دست صنعت
بر عارض تو از خط، نقشی بر آب بسته

نرگس ز شرم چشمت، در پیش سرفکنده
غنچه بدست حسنت، بر رخ نقاب بسته

روی تو کرده روشن آفاق را وانگه
پی کور کرده، آنرا ، بر افتاب بسته

هم شاخ ارغوانرا ، لعل تو خون گشاده
هم چشم نرگسانرا، جزع تو خواب بسته

در چنگ فرقت تو ، هستم من شکسته
در چار میخ محنت، همچون رباب بسته

آخر بدیدم ای جان، در دور خوبی تو
دست خطا گشاده، پای صواب بسته

گفتی که بی وفایی، شرمت ز خود نیاید
افسوس اگر نبودی، راه جواب بسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.