هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از نگاه تیز و لب‌های شیرین معشوق می‌نالد، از وعده‌های بی‌حاصل و ستم‌های نگاهش شکایت دارد. عاشقان نومید از کوی معشوق برگشته‌اند و مانند گل و لاله در پای او سر بر خاک می‌نهند. شاعر از معشوق می‌خواهد که اجازه ندهد زلف‌هایش همیشه باعث ناهمواری شود. هر بار که از وصل معشوق سخن می‌گوید، غم او دوباره زنده می‌شود. در دل شاعر، غم جای گرفته و صبر رخت بربسته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۶

ای غمزۀ تیز تو جگر خواره
وی لعل تو طیرۀ شکر پاره

هم وعدۀ تو دراز بی حاصل
هم چشم ضعیف تو ستمکاره

برگشته بصد هزار نومیدی
از کوی تو عاشقان بیچاره

همچون گل و لاله و خور پیشت
بر خاک همی نهند رخساره

مگذار که زلفکان هندویت
ناهمواری کنند همواره

هر گه که کنم حدیث وصل تو
گوید غم تو که هان، دگر باره

شد در دل ما بدولت عشقت
غم خانه نشین و صبر آواره
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.