هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌های وجود و زندگی می‌گوید و بیان می‌کند که اگر وجود نمی‌بود، بسیاری از دردها و عذاب‌ها نیز نبودند. او به ترس‌ها، حسرت‌ها و آرزوهای بی‌پایان اشاره می‌کند و معتقد است که عدم (نیستی) می‌تواند آرامش‌بخش‌تر از وجود پررنج باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند مرگ، ترس و رنج وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۴۲

من از وجود برنجم مرا چه غم بودی
اگر وجود پریشان من عدم بودی؟

همه عذاب وجودست هر چه می بینی
اگر وجود نبودی عذاب کم بودی

نه بیم مرگ بود در عدم نه حسرت عمر
نه آرزو که مرا بیش ازین درم بودی

نه ترس آتش دوزخ نه هول رستاخیز
که خود تمام بدی گر همین دو غم بودی

نه از تهی دستی بار بر دلی بودی
نه از قوی دستی بر کسی ستم بودی

کری کند که عدم بر وجود بگزینند
اگر خود آفت هستی همین شکم بودی

نبود می من ازین سان در آرزوی عدم
اگر وجود نه بار درد دل بهم بودی

اگر وجودی بودی در امن و آسایش
از آن وجود مرا نیز رزق هم بودی

ولی وجود که در ترس و رمج و بیم بود
اگر نبودی خود غایت کرم بودی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.