هوش مصنوعی: این شعر از عاشقانه‌های کلاسیک فارسی است که در آن شاعر از انتظار کشیدن برای معشوق و درد فراق شکوه می‌کند. او از طولانی شدن وعده‌های معشوق و تأثیر این انتظار بر زندگی خود می‌نالد. شاعر با تصاویر زیبا، حالات روحی خود را توصیف می‌کند و از دیدارهای کوتاه و وداع‌های دردناک سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۵۷

تا کیم انتظار فرمایی؟
وقت نامد که روی بنمایی؟

اگرم زنده باز خواهی دید
رنجه شو، بیشتر چه می پایی؟

عمر کوته ترست از آنکه تو نیز
در درازی وعده افزایی

از تو کی برخورم؟ که در وعده
سپری گشت عهد برنایی

نرسیدیم در تو و برسید
صبر بیچاره را شکیبایی

بسر راهت آورم هر شب
دیده را در وداع بینایی

روز من شب شود شب من روز
چون ببندی نقاب و بگشایی

بر رخ و چشم من خیال تو دوش
زرگری کرد و سیم پالایی

از عزیزی بعمر میمانی
زان برفتی و باز می نایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.