هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش خداوند و بیان ناتوانی خود در برابر الطاف و انعامات بی‌کران او می‌پردازد. او از عجز خود در شکرگزاری و ابراز قدردانی سخن می‌گوید و به لطف و مردانگی خداوند توکل می‌کند. شاعر همچنین به اهمیت خاک درگاه خداوند و اقبالی که از آن می‌توان یافت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و زبانی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۷۵ - و قال ایضاً

خدایکان صدور جهان که گاه جدل
زبان تیغ ز تیغ زبانت امان خواهد

نظیر تو ز قضا روزگار می طلبید
قضاش گفت چنین کارها زمان خواهد

چو راست کرد فلک کار دولت تو چو تیر
کنون ز قامت اعدای تو کمان خواهد

شگفت مرغی کین شاهباز همّت تست
که آشیان همه بر اوج آسمان خواهد

سبک ببخشد و شرمنده عذر می خواهد
بگاه جودگر از وی کسی جهان خواهد

ز حد ببرده یی انعام و مرد می باید
که عذر این همه انعام بی کران خواهد

ز خاک درگه خود زینهار در مگذر
اگر کسی زتو اقبال را نشان خواهد

بسا شبش که چو خورشید روز باید کرد
کسی که تکیه گه این خاک آستان خواهد

اگر چه سر سبکم همّت تو هر ساعت
ز بار منّت خود گردنم گران خواهد

چو ناتوان شدم از حمل بار انعامت
مکارمت چه ازین شخص ناتوان خواهد؟

مرا زبانی خشکست و مردم چشمم
ز شرم تر شود ارعذر من زبان خواهد

زبان چه باشد خود گوشت پاره یی عاجز
که گرش آبی باید ز دیگران خواهد

ز دست و پای رهی بر نخیزد آن هرگز
که دست و پای ترا عذر سوزیان خواهد

چو جمله اعضا در تن رعیّت جانند
چنان نکوتر باشد که عذر جان خواهد

ولی بعذر قدمهات اگر فرستم جان
هزار جانم باید که عذر آن خواهد

چو عاجزم ز همه یک طریق میدانم
شوم چنان کنم و عقل خود چنان خواهد

بپای مردی لطف توام وثوقی هست
بدو رها کنم این عذر اگر توان خواهد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴ - و له ایضاً یمدحه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶ - و له ایضاً و یهنئه بولادة ابنه جلال الاسلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.