هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان درد و رنج خود می‌پردازد و از بی‌عدالتی و بی‌توجهی دیگران به او شکایت می‌کند. او بر بی‌گناهی خود تأکید دارد و از بزرگان می‌خواهد که به او توجه کنند. شاعر همچنین به هنر و توانایی‌های خود اشاره می‌کند و امیدوار است که روزی قدرش شناخته شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و عاطفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶۰ - ایضاً له

بزرگوارا! صدرا! تو از تن آسانی
خبر نداری از رنج بی نهایت من

نگویی آخر بی آنکه او گناهی کرد
چرا دریغ بود از فلان عنایت من

دمی نباشد کز صوب بی عنایتیت
برید عزل نیاید سوی ولایت من

قفای محنت بسیار میخورم بی آن
که روشنست بنزدیک کس جنایت من

خلاقت چو منی جستن از بزرگی نیست
که خود پدید بود ابتدا و غایت من

گرفتم آنکه ز من صد گناه حادث شد
نه واجبست بر انعام تو رعایت من؟

مرا توقّع آن بد که اهل زلّت را
برات امن رسد از تو در حمایت من

کجا تصوّر کردم که بی خطا و زلل
بکام خویش رسد دشمن از سعایت من

روا مدار که ناگه ز سورة الاخلاص
چنین بیک ره منسوخ گردد آیت من

مرا بفضل خدا هست آن قدر هنری
که سوی عیش مهّنا کند هدایت من

منم که گر سخنم را سپهر دریابد
برای فخر عطارد کند روایت من

اگر بخدمت گردون سرم فرود آید
همه ز قرص مه و خور دهد جرایت من

کشند حلقه پیراهنش سپاه قبول
هر آن کجا که هنر بر کشید رایت من

مده بدست خران مالشم که حیف بود
که ریش گاوی گوید: زهی کفایت من

ترا چه گوید و در حقّ من چه فرض کند؟
کسی که بشنود از دیگران حکایت من

نشسته من بسپاهان سفیر اشعارم
بچار گوشۀ عالم برد شکایت من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹ - وقال ایضاً یمدحه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱ - وقال ایضایمدحه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.