۲۵۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۸ - وله ایضاً فیه

ای ز بزرگی بدان مقام که قدرت
بر سر گردون فراشتست و ساده

بس که تردّد کنند زی درت آنک
بر فلک از کهکشان علامت جاده

عاجز تدبیر تست جنبش گردون
ور چه بکار آورد فنون جلاده

خدمت تو کردنی چو طاعت ایزد
مدحت تو گفتنی چو لفظ شهاده

جلوه گه خصم تو منصّۀ دارست
گردن بندش کمند و تیغ قلاده

تیر فلک در هوای آتش طبیعت
بر بفکندست همچو تیر کباده

آتش خشم تو چون زبانه برآرد
شیر فلک برنهد بگاو لباده

از تو سؤالیست بنده را بتفضّل
زود جوابش ده از طریق افاده

گر بفضولی کسی ز خادم مخلص
پرسد حالی چنان که باشد عاده

گوید نان زیادت تو چه فرمود
خواجه چو باز آمد از سفر بسعاده؟

شاید اگر گویمش که از پس شش ماه
صرت کما کنت و العناء زیاده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷ - فی التوحید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الّدین صاعد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.