هوش مصنوعی: در این متن، یک گفتگوی شاعرانه بین یک اسب و صاحبش صورت می‌گیرد. اسب از بی‌توجهی و کم‌بودهای خود مانند نبود کاه و جو شکایت می‌کند و صاحبش به جای رسیدگی، پاسخ‌های بی‌تفاوت یا توجیه‌آمیز می‌دهد. اسب از آرزوی کمی کاه و بی‌کرمی صاحبش می‌نالد و در نهایت به این می‌اندیشد که صاحبش فقط او را برای بارکشی می‌خواهد و به نیازهایش توجهی ندارد.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره و زبان شاعرانه ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد. موضوعاتی مانند بی‌عدالتی و رابطهٔ انسان و حیوان نیز نیاز به تحلیل دارند.

شمارهٔ ۶۳ - وله ایضا فی استدعا التّبن

اسبم دی گفت می روم من
کاریت بجانب عدم نیست

گفتم که دمی بپای و گفتا
درآخور تو برون زدم نیست

میمیرم از آرزوی کاهی
و اندر تو به نیم جو کرم نیست

گر برگ ستور داریت نیست
بفروش چه داریم ستم نیست؟

جو ز آخر چرب باز کردی
یک توبره کاه خشک هم نیست؟

تا کی ز نشت وزین بر پشت؟
خود زین شکم تهیت غم نیست؟

جز راه به پشت من ندانی
می پنداری مرا شکم نیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.