۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۳ - ایضا له

ای صدر روزگار به عهد تو روزگار
خون دلم بشادی هر خس چه می خورد ؟

روزی ز روی لطف نگویی که خود فلان
در حالتی چنین خود رده کس چه می خورد؟

از خورد چونکه جانوران را گزیز نیست
دانم که نیست جان مقدّس ، چه می خورد؟

از ما نیافت هیچ و کسی دیگرش نداد
و او خود نداشت دستگهی ، پس چه می خورد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲ - ایضا له فی صفة الفرس
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴ - جواب نامهٔ صدر صفی الدّین یزدی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.