هوش مصنوعی:
در این متن، شاعر از گفتوگویی خیالی با طمع سخن میگوید و از لطف و ظرفیت آن مینویسد. او با طنز و کنایه بیان میکند که اگرچه ممکن است طمع باعث جور و سختی شود، اما میتوان با شعر و لطف، جایگزین مناسبی برای آن یافت. شاعر در پایان از مخاطب میخواهد که لطف کند و هر چه میفرستد، در ظرف مناسب باشد.
رده سنی:
12+
متن دارای مفاهیم اخلاقی و طنزآمیز است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره و کنایه ممکن است برای کودکان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۲ - ایضا له
دانی که طمع چه گفت با من؟
بشنو که ز لطف و ظرف باشد
با خواجه اگر تو برف اوّل
بر کار کنی شگرف باشد
تا تتماجی کنیم ترتیب
چون روغن و آرد و ترف باشد
گفتم که نیاورم این که ترسم
کان موجب جور و حرف باشد
لیکن بفرستم ار تو خواهی
شعری که به جای برف باشد
مقصود به هر چه حاصل آید
از مرد کریم حرف باشد
ای آنکه به چشم فکر غوّاص
بحر کرم تو ژرف باشد
این شعر مرا به برف برگیر
پیداست که خود چه صرف باشد
لطفی کن و هر چه میفرستی
باید که سه چار ظرف باشد
بشنو که ز لطف و ظرف باشد
با خواجه اگر تو برف اوّل
بر کار کنی شگرف باشد
تا تتماجی کنیم ترتیب
چون روغن و آرد و ترف باشد
گفتم که نیاورم این که ترسم
کان موجب جور و حرف باشد
لیکن بفرستم ار تو خواهی
شعری که به جای برف باشد
مقصود به هر چه حاصل آید
از مرد کریم حرف باشد
ای آنکه به چشم فکر غوّاص
بحر کرم تو ژرف باشد
این شعر مرا به برف برگیر
پیداست که خود چه صرف باشد
لطفی کن و هر چه میفرستی
باید که سه چار ظرف باشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳ - ایضاً له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.