هوش مصنوعی: شخصی به نزد خواجه می‌رود تا کاری را انجام دهد، اما با فردی نادان و بی‌ادب روبرو می‌شود که به او توهین می‌کند. در ادامه، خردمند به او یادآوری می‌کند که گاهی افراد نادان بر افراد دانا مسلط می‌شوند و این از اقتضائات روزگار است. سپس با بیان چند مثال، به او نشان می‌دهد که گاهی چیزهای بی‌ارزش بر چیزهای ارزشمند مسلط می‌شوند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۲۱ - وله ایضا

بنزد خواجه رفتم بهر کاری
کزانم باز گفتن عار باشد

و لکن اقتضای روزگارست
که دانا را به نادان کار باشد

یکی مجهولکی پیش درش بود
چو سگ کوحاجب مردار باشد

مرا گفتا: توقّف کن زمانی
که وقت بار خود دیدار باشد

مرا آن بار خاطر گشت، گفتم
گدایی را خود این مقدار باشد؟

گدایان محتشم گردند امّا
حدیث بار بس بسیار باشد

خرد چون حیرت من دید گفتا
ندانستی که خر را بار باشد

پس آنگه بیتکی تلقین من کرد
که زیب یک جهان اشعار باشد

بسا سر کافسرش افسار باشد
بسا در کز در مسمار باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.