هوش مصنوعی:
شاعر از دختران سخن (احتمالاً کنایه از افکار یا سخنان بیهوده) که در ذهنش جای گرفتهاند، میگوید. اگر این افکار را نزد مردم بیخرد که مانند حیوانات زندگی میکنند، ببرد، با کینه و حرص مواجه میشود. نتیجهی این افکار تنها شر و آشوب است و شاعر احساس میکند بر اساس رسم جاهلیت آنها، زندهبهگور شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۰۹ - وله ایضا
دختران سخن که دارمشان
در نهان خانۀ دماغ بزور
از طریق مثل به چشم خرد
نور بینائیست و دیدۀ کور
گر برمشان بنزد این مردم
که زنا اهلیند همچو ستور
بر گشاده دهان بکینه چو مار
تنگ بسته میان به حرص چو مور
فیصل کارشان بروت و دماغ
حاصل الامرشان همه شر و شور
دانک بر رسم جاهلیّتشان
کرده باشم بزندگی در گور
در نهان خانۀ دماغ بزور
از طریق مثل به چشم خرد
نور بینائیست و دیدۀ کور
گر برمشان بنزد این مردم
که زنا اهلیند همچو ستور
بر گشاده دهان بکینه چو مار
تنگ بسته میان به حرص چو مور
فیصل کارشان بروت و دماغ
حاصل الامرشان همه شر و شور
دانک بر رسم جاهلیّتشان
کرده باشم بزندگی در گور
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۸ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۰ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.